نهمین

برای دومین بار، نیمه‌شب ، برای تماشای آسمان و بارش شهابی رفتیم بالای پشت‌بام. مدتی را دراز کشیدیم و مشغول تماشای آسمان شدیم. از واقعیات علمی و نجومی گرفته تا صحنه‌های فیلم‌ها و کارتون‌های تخیلی یا مستندهای فضائی را مرور و مقایسه کردیم.  امّا این بار برخلاف دفعه‌ی قبلی که چندین شهاب‌سنگ کوچک و بزرگ را دیدیم، چیزی در دیدرس‌مان قرار نگرفت. ولی با عبور ناگهانی یک کبوتر از بالای سرمان در دقایق آخر، کلّی خندیدیم.+ نوشته شده توسط آرتان در یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۶ و ساعت 8:28 | نهمین ...

چند بار است که مرتب صبح‌ها قبل از طلوع آفتاب به پیاده‌روی می‌رویم. یک هدفون بلوتوث به تجهیزات‌ همراه‌مان اضافه شده، و در مسیر سرگرم هستم. هر وقت فاصله‌ام با پدر زیاد می‌شود، موزیک قطع و وصل می‌شود و باید سریع‌تر بروم تا برسم، و بتوانم بدون وقفه گوش کنم. دیروز برف و دیشب باران خوبی باریده بود. صبح با اینکه هوا خیلی سرد بود، از لذت کوبیدن پا در چاله‌های آب غافل نشدم. (در این کار، تنها هم نبودم!) وقتی رسیدیم خانه، کفش و جورابم کاملا خیس بود، همین‌طور شلوار ورزشی تا زانو! + نوشته شده توسط آرتان در پنجشنبه دوم آذر ۱۳۹۶ و ساعت 9:2 | نهمین ...

نهمین ...